شروع 17 ماهگی
در نهمین روز از از اخرین ماه تابستان پسر کوچولوی من وارد ماه 17 زندگیش شد ماشالا حسابی هم شیرین و بانمک شده و تا دلتون بخواد مامانی (پسر مامان)تازگی تا ماشینها دزدگیر می زنن می گه بوق بوق برای باباش هم که زبون می ریزه و بابا دون بابادون می کنه البته گاهی به پریا هم میگه پپر دون خلاصه که همه جونن بجز مامان جون در ضمن فرصتی دست داد چند روزی با مامانی بابایی و خاله شهره اینا شمال رفتیم که حسابی خوش گذشت و بچه ها با ملیسا دلی از بازی در اوردن البته جای خاله شیما خیلی خالی بود پریا ی گل منم داره خودشو برای شروع مدارس اماده می کنه و کلی شوق و ذوق داره و هرروز کیفشو می چینه کلاس زبانش هم تموم شده و فعلا تعطیلات بین ترمه کلاس نقاشی هم تموم شد ...
نویسنده :
حمید و شادی
17:07
عذرخواهی از بابت این همه تاخیر
سلام به روی ماه همگی دلم برای این صفحه و نوشتن توی اون واقعا تنگ شده بود راستش مدتی بود اینترنتمون تموم شده بود و بخاطر مشغله زیاد بابا حمید فرصت خریداریش دست نمی داد و خلاصه که تو این مدت که کم پیدا بودم درگیر بابا حمید بود یم چند وقتی چون بخاطر رویش دندان عقل تو فکش مجبور به جراحی فک شد که واقعا خدا به اون و به هممون رحم کرد که فکش نشکت واقعا عمل سختی بود ٣ ساعت جراحی بصورت بیهوشی کامل و بعد هم بستری خلاصه سرتونو درد نیارم هزار بار شکر خدا که با تبحر دکترش به خوبی گذشت بعد از اون جریانات عقد کنون خواهر عزیزم بود که براش بهترینها رو رو ارزو می کنم و خوشبختی او و همسرشو از خدا می خوام و اخریش سالگرد ازدواج من و همسر نازنینم که ده س...
نویسنده :
حمید و شادی
15:27
بچه ها بهار 92
اریا و کارهایش در 14 ماهگی
بدون عنوان
بدون عنوان
این روزها
پسرم دخترم گلای مامان نمی دونم چرا این روزا کمتر می رسم وبلاگتون رو به روز کنم زندگی ما رو انچنان سرگرم خودش کرده که گاهی ادم یادش می ره چه باید می کرده خلاصه که همه این روزا سخت درگیر روزمرگیها هستن پسرم داره ١٣ ماهگی رو به سلامتی پشت سر می ذاره و ماشالا عین یه موش همه جا ی خونه سرک می کشه جایی و چیزی نیست که از نظرش دور بمونه خلاصه که صبح تا شب فقط داریم دنبال اقا موشه خونمون می دویم ماشالا راه رفتنشم دیگه تبدیل به دویدن شده و تا کار بدی می کنه سریع می دوه و به قولی فلنگو می بنده دو تا دندون دیگه هم داره در می اره و حالا ٦ تا دندون داره پریای ناز منم که خونه گاهی با داداشش بازی می کنه و مشغول گذراندن تعطیلات تابستانیه البته کل...
نویسنده :
حمید و شادی
18:02