آریا ی 6 ماهه
پسرک نازنینم 6 ماه از بودنت در کنار ماه مثل برق و باد گذشت و شما انقدر خوردنی و شیرین شدی که حاضر نیستم لحظه ای بخوام ازت جدا شم
پنجشنبه واکسن شما رو زدیم و تاشب حدود 1 درجه تب کردی و اون شب رو هیچکدوممون تا صبح نخوابیدیم عزیز دل مامان سلامتی و تندرستی تو و پریا آرزوی قلبی منه وزن شما هم 8200 شده بود و به امید خدا می خوام رسما سوپ دلدن به شما رو هم شروع کنم
اما دختر گلم که روز قبل عید غدیر براشون جشن قلم گرفته بودن با یه کیک به شکل مداد رنگی خوشگل و جوایز مداد و مداد رنگی که بهشون داده بودنبه استقبال با مداد نوشتن رفتن
روز شنبه یعنی روز عید هم جشن دندونی ملیسا گلم بود و اولین مروارید دهانش در 14 ماهگی بالاخره نمایون شد جیگر خاله ایشالا در امدن دندان عقلت و به امید اینکه دندونهای سالمی داشته باشی و خوشمزه ترینها رو همیشه بجوی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی