اریااریا، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره

دو هدیه خداوند پریا و آریا

صبور باش دخترکم

گل من دختر نازم این روزا شما خیلی حساس و زود رنج شدی خوب حقم داری تو فرشته یکی یدونه ما حالا موقعیت خودتو با داداشت هم تقسیم کردی اما اینو بدون عزیزم تو قلب من و بابا برای هردوی شما جا هست بخصوص تو که یدونه دخمل مایی و جون ما برات در می ره پس دختر کم این روزا یه ذره فقط یه ذره بیشتر با مامان تو بچه داری همکاری کن اخه اون کوچولوست و به نگهداری زیادی از جانب ما احتیاج داره منم مجبورم وقت بیشتری براش بذارم و کمتر می رسم با شما بازی کنم و به دلت راه بیام مامان همیشه عاشقته فقط کمی صبر کن آریا بزرگتر بشه قربون فهم و شعورت برم که خیلی هم بالاتر از سنت می فهمی می دونم مامانو درک می کنی به داشتن گلی مثل تو افتخار می کنم و هزار تا می بوسمت ...
3 مرداد 1391

پایان تیر ماه

سلام و صد سلام اولین ماه تابستون هم مثل برق و باد داره می گذره و فقط یه روز از اونو در پیش داریم به همین زودی یک ماه از تعطیلات پریا گلی من تموم شد البته خودش برای پیش دبستانی رفتن روز شماری می کنه البته این به منم حس خوبی میده درست مانند اینکه بخوام منم دوباره مدرسه این احساس رو سر تولد اریا هم داشتم و دارم چون واقعا فکر می کنم یه مامان جوون و 20 ساله شدم و از این حس خودم لذت می برم چون منم دوباره تمام مراحلی رو که برای پریا سپری کردم پابه پای آریا هم باید سپری کنم و از خدا می خوام که این بار خطاهای دفعه قبل که ناشی از کم تجربگیم بوده رو تکرار نکنم و مامان کافی باشم نه یه   مامان کامل امروز رو که در واقع اخرین روز ماه شعبان ب...
30 تير 1391